دست، غروب ، دست نیاز، دریا

 

بازهم آمده ام

ای ....

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم

دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم

 

اما

هر زمان چشمک نازی دیدم

 

همچو مرغی به گنه پریدم


باز هم آمده ام

تا که بر سر در این ایوانت

چو کبوتر باشم

بازهم آمده ام.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 مرداد 1394برچسب:بازهم آمده ام، دهقان اسدي،پرورش افكار،عكس،, | 1:34 | نویسنده : اسدي |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.